مبین وبلاگ
همه چیز
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم بهتون خوش بگذره و لحظات خوبی داشته باشید

پيوندها
سلنا خوشگله و وینکس نانازه
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مبین وبلاگ و آدرس ترلان.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 13611
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد قلب دنبال موس
داستان روزانه

فال عشق

src="http://bahar22.com/ftp/other/14/child/child.js">

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی دریافت کد خداحافظی دریافت کد حرکت ستاره
نويسندگان
مبینا

 
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:50 :: نويسنده : مبینا

به نظر شما اینا حرکت می کنن؟

 

 

 

 

 
چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, :: 20:34 :: نويسنده : مبینا
این یک تست ساده شخصیت است که البته مبنای علمی مشخصی ندارد.ابتدا به این عکس نگاه کنید:
 
 
 به این تصویرنگاه کنید و خود را محک بزنید! -www.jazzaab.ir
 
 
 
 
اگر چشم شما بلافاصله بعد از دیدن این تصویر، بیشتر می‌تواند چهره انسان را ببیند، شما فرد آرام و لطیفی هستید ولی اگر چشم شما روی تصویر گرگ متمرکز می‌شود، شما فردی با یک زندگی پر تنش و استرس هستید.
 
چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:, :: 16:29 :: نويسنده : مبینا

 

 

 

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 14:51 :: نويسنده : مبینا

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 13:0 :: نويسنده : مبینا

 

 

سخنان آموزنده, جملات تصویری

 

 

 

سخنان آموزنده, جملات تصویری

 

سخنان آموزنده, جملات تصویری

 

مامان بزرگ : ای من به قربون قدت بشم …
من : آهان ! کم رنگ بریزم دیگه ؟
مامان بزرگ : آره دیگه ! لیوانی هم باشه …

 

داداش کوچیک دوستمو بردیم آمپول بزنیم …
پرستار گفت : بخواب آمپولتو بزنم …
بچه گفت : خوابم نمیاد …

داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت
حیف واقعا!!! خاک تو سرت

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : مبینا

حیف نون:برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسرش:کولا یا پپسی
حیف نون:کولا
… پسرش:دایت یا عادی
حیف نون:دایت
… پسرش:قوطی یا شیشة
حیف نون:قوطی
پسرش:کوچک یا بزرگ
حیف نون:اصلا نمیخام واسم اب بیار
پسرش:معدنی یا لوله کشی
حیف نون: اب معدنی
پسرش:سرد یا گرم
حیف نون:میزنمتا
پسرش:با چوب یا دمپای
حیف نون:حیوون
پسرش:خر یا سک
حیف نون:گمشو از جلو چشام
پسرش: پیاده یا با دو
حیف نون:با هر جی برو فقط نبینمت
پسرش:باهام میای یا تنها برم
حیف نون:میام میکوشمت ا
پسرش: با چاقو یا ساطور
حیف نون:ساطور
پسرش:قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
حیف نون:خدا لعنتت کنه قلبم وایساد
پسرش: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حیف نون مُرد!

منبع : کمیاب

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:39 :: نويسنده : مبینا

 

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:12 :: نويسنده : مبینا

مراحل پذیرایی از مهمان در خانواده ما :
تعارف
همراه اصرار فراوان !
قسم دادن مرده و زنده طرف مقابل !
توسل به زور بدین شرح که میوه یا غذای مورد نظر رو طی یک اقدام آکروباتیک به لبت نزدیک میکنن و میگن دیگه دهنی شد باید بخوری !
ایجاد حس ترحم در مهمان ، میگن “ینی تو فک میکنی ما بدبختیم که هیچی خونه ما نمیخوری ؟”
تیر خلاص : بخور حیفه ، اگه بمونه مجبوریم دور بندازیم !

 

 یه سوال بدجور ذهنمو درگیر کرده : قدیما که یخچال نبود مردم که حوصلشون سر میرفت چیکار میکردن ؟

 

اگه دو کیلو تخمه هم بخوری تا یه ساعت بازم تو فکر اون یه دونه مغز تخمه هستی که از دستت افتاده و لای پوست تخمه ها گم شده !

بدترین شکستمو وقتی خوردم که با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم ولی دیدم گوشیم شارژ نداره …
هنوز کمر راست نکردم !
.
.
سلامتی
دلمون
جیبمون
یخچال خونمون
که هیچی تو هیچ کدومشون نیست !

مرد: راهی برای بیشتر زندگی کردن هست؟

دکتر: ازدواج کن..

مرد: کمکی هم میکنه؟

دکتر: نه ، ولی فکر زندگی بیشتر دیگه به ذهنت نمیاد!

 

دانشمندان هنوز نتونستن بفهمن

که چرا ایرانیان وقتی یکی از جای دور بهشون زنگ میزنه با داد حرف میزنن !

 

 

وصیت حیف نون :

روی قبـرمــ بنویسیــد :

مثل نخودچـــی های ته آجیل بود

وقتـــــی هیچ چیز دیگه نبـــــود میـومــدن سراغش

 

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:4 :: نويسنده : مبینا

اشک‌هاي مادر , ...مرواريد شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد
دستانش را نوازش مي کنم
داستاني دارد دستانش

گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...
من می گریستم به اینکه حتی او هم
محبت مرا از سادگی ام می پندارد...

 




انسان های بزرگ دو دل دارند :
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است ...
پروفسور محمود حسابی >

گاهی باید از کنار غصه ها گذشت و گفت : میگ میگ

 

 


کاشکی گاهی وقتا

خدا از پشت اون ابر ها میومد بیرون و گوشم رو محکم می گرفت و داد می زد که

آهـــــــــــــــــای !!! بگیر بشین سر جات...اینقده غر نزن….

همینه که هست !بعد یک چشمک می زد

و آروم توی گوشم می گفت:همه چی درست میشه….

 

منبع مطالب زیبا

 

 
شنبه 1 فروردين 0برچسب:, :: 13:5 :: نويسنده : مبینا

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد